پرنیانپرنیان، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

پرنسسی برای مامان وبابا

خاطرات جشن تولد

سلام نفس مامان برات از تولد می نویسم تا بدونی که در جشن تولد 2 سالگیت خیلی گریه کردی من هم کلی مهمون دعوت کرده بودم ، امسال یه تولد مفصل برات توی تالار گرفتم که شما هم تا مهمونا اومدن شروع کردی به گریه کردن تازش شما فقط هم بغل خاله مرضیه میرفتی حتی بغل مامان هم نمیومدی ولی همه از تولد خوششون اومده بود و تم تولد هم مینی موس بود ، یه لباس خوشگل هم مامانی برات دوخته بود که اونو میپوشیدی به من میگفتی عروس شدم.پرنیان جونم نمی دونم چرا عکسات آپلود نمی شه ولی سعی می کنم خیلی زود عکستو بذارم.      عکس پرنیان و پانیذ عکس پرنیان ومهمون کوچولوهای جشن تولد  عکسی از تزیین تولد ومیز عصرانه   &nb...
6 مهر 1392

عکس هایی از پرنیان در شهربازی بادی رنگین کمان

عشق مامان امروز صبح بهت قول دادم ببرمت به پارک بادی که وقتی رفتیم اونجا که چقدر خوشحال بودی یکسری از شما عکس گرفتم که برات میذارم راستی این لباسی که تنت هست خاله مرضیه برات خریده. عاشقتم دختر گلم     قربون اون خندیدنت عشق من    الان پرنیان 2 سال و 8 روز و11 ساعت و22 دقیقه و10 ثانیه سن دارد. دوستت دارم عشق مامان و بابا   ...
23 شهريور 1392

روز دختر مبارک

برای دختر گلم یه آسمون عشق میارم برای ناز اون چشاش سخاوت هدبه میارم یک دل پرامید و مهر ترانه ساز غصه ها هدبه من به دخترم همون غریب بی ریا دخترم روزت مبارک     خداوند لبخند زد ، دختر آفریده شد........ لبخند خدا روزت مبارک   ...
16 شهريور 1392

تولد 2 سالگی

عشق من تولدت مبارک     عزیز دلم تولدت مبارک امیدوارم که همیشه خوش حال باشی .  تولد تولد تولدت مبارک                                                                     ...
16 شهريور 1392

مریض شدن پرنسس

پرنسس من ،خیلی خیلی زیاد حالش بده واقعا خیلی سخته ببینم که شما همش حالت بد میشه آخه مامان هفته پیش مریض بود فکر کنم که این ویروس آنفولانزا رو از خودم گرفتی اللهی که مامانی برات بمیره تا مریضیتو نبینه ایشالله که خیلی خیلی خیلی زود خوب بشی . ...
3 شهريور 1392

مروارید

آخرین دندون نیش عزیز دل مامان رویش کرد مبارک باشه نفسم . تازشم عزیزم از شما می پرسیم که چی کاره    می خوای بشی با اون صدای قشنگت می گی دکتر دندون قربونت بشم .                      دوستت دارم زندگی مامان وبابا    ...
29 مرداد 1392

شیرین زبونی های پرنیان

عزیز دل من تازه یاد گرفتی که یه چیزی از مامان می خوای به مامان میگی آرزو جونی یا اینکه دیشب از خواب بیدار شدی می گی مامان جونی پاشو من شیر می خوام  این قدر قشنگ گفتی که خواب از سر مامان پرید .   پرنیان جونم انقدر شیطون شدی که وقتی می ریم خونه مامانی ،آرتینو که می بینی دیگه یه جا نمیشینی فقط از این ور به اون ور می دوید ، تو خونه خودمون بمان می گی بریم خونه مامانی قول می دم که شیطونی نکنی ولی زیر قولت می زنی، تازه وقتی خاله مرضیه رو میبینی دیگه مامان یادت میره خیلی زیاد مرضیه رو دوست داری .  ...
25 مرداد 1392

23 ماهگی

سلام به عزیز دلم 23ماه شدی عشقم دیگه چیزی به تولدت نمونده ، راستی بابا حسین برات به عروسک  خرید که شما  خیلی دوستش داری که تازه به عروسکه میگفتی بیا بغل من دستاتم براش بازمی کردی تا بیاد .       ماهگیت مبارک    ...
16 مرداد 1392